تحقیق همواره با یک سئوال آغاز شده و پاسخ آن از طریق مجموعه ای از روش های علمی، عملی و اجرایی بدست می آیند. به این سئوال در روش تحقیق، در اصطلاح مسئله گفته می شود. تحقیق در واقع فرآیندی فعال، دشوار و سیستماتیک برای گردآوری داده ها و اطلاعات، تحلیل و ارزیابی آنها و در نهایت ارائه یافته ها و حقایق در قالب گزارش های کاربردی است. |
تحقیقات بطور کلی به دو دسته تقسیم بندی می شوند:
۱- تحقیقات پایه
۲- تحقیقات کاربردی
تحقیقات پایه
تحقیقات پایه همان تحقیقات بنیادین یا خالص است که در اصل برای پاسخ به مسئله مشخصی اجرا نمی شود. تحقیقات پایه بیشتر جنبه یادگیری داشته و برای درک مبانی و اصول و یا افزایش سطح دانش فرد یا سازمان بکار می رود. تحقیقات پایه در ذات خود، گرایش و کاربردی در حوزه های اقتصادی و به ویژه مارکتینگ ندارد.
تحقیقات کاربردی
این دسته از تحقیقات در پی دستیابی به راهکار و راه حلی برای یک مسئله مشخص است. هدف از این دسته از تحقیقات صرفا ارتقاء دانش و آگاهی سازمان نیست و علاوه بر آن در صدد است تا راهکار و نتایج حاصل از تحقیق را برای برطرف کردن موانع سازمانی در حوزه های مورد بررسی و نیز بهره برداری تجاری و اقتصادی سازمان در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.
این دسته از تحقیقات موضوع این دستورالعمل می باشد.
انواع تحقیقات کاربردی را می توان در قالب دو دسته کلی به شرح زیر تقسیم بندی کرد:
۱- تحقیقات با راهکار محور : این دسته از تحقیقات در صدد یافتن راهکارهایی برای برطرف کردن مشکلات سازمان در خصوص مسئله خاصی است. برای مثال، چگونه می توان ارتباط درون سازمانی را در یک شرکت بهبود بخشید؟ این دسته از تحقیقات معمولا توسط واحدهای درون سازمانی یک سازمان انجام می شود.
۲- تحقیقات مسئله محور : این دسته از تحقیقات به مسائل مهمی که یک سازمان با آنها روبرو است می پردازد. این دسته از تحقیقات ممکن است توسط یک واحد درون سازمانی و یا یک موسسه تخصصی صورت پذیرد. این نوع تحقیقات با تکنیک های نوین حل مسئله سروکار داشته و نتایج حاصل از آن سازمان را در حوزه رقابت و توسعه یاری می نمایند. برای مثال، چگونه می توان سهم بازار محصولات شرکت را به میزان ۵% افزایش داده و یا راندمان تولید در بخش خاصی را به میزان ۲۰% افزایش داد؟
تفاوت میان تحقیقات بازار و تحقیقات مارکتینگ (بازاریابی):
افراد غیر حرفه ای معمولا تفاوت میان تحقیقات بازار و تحقیقات مارکتینگ را درک نمی کنند و این دو را یکسان می پندارند. این درحالی است که این دو نوع تحقیقات کاربردی دارای طبیعت، ماهیت و کاربردهای کاملا مجزایی از یکدیگر هستند. یک سازمان معمولا به هر دو این دسته از تحقیقات نیاز دارد.
تعریف تحقیقات بازار: تحقیقات بازار معمولا به مجموعه ای از تحقیقات گفته می شود که بر حوزه خاصی از بازار یا یک صنعت خاص تمرکز دارد. برای مثال، تحقیق در زمینه صنعت خوردو و شناسایی رقبای کلیدی در آن، پیشرفت های تکنولوژیک در این حوزه، فراوانی مدل های خودرو در شهرهای مختلف و یا میزان مصرف سوخت خودورها از جمله این دسته از تحقیقات محسوب می شود.
تحقیقات مارکتینگ (بازاریابی): این دسته از تحقیقات در خصوص فرصت ها یا مسائل خاص مرتبط با مارکتینگ تمرکز داشته و به تعریف، گردآوری، ارزیابی و تحلیل دقیق داده ها و اطلاعات، مزایای و معایب آن برای سازمان و یا فرصت ها و تهدیدات خاص آن برای سازمان تمرکز دارد. تحقیقات مارکتینگ در مقایسه با تحقیقات بازار ساختار و روش های سیستماتیک تری داشته و در پی یافتن ریشه های درون سازمانی و برون سازمانی نقاط قوت، نقاط ضعف و مزایای رقابتی یک سازمان است. برای مثال، تحقیق در خصوص نحوه افزایش سودآوری یک محصول، یا افزایش درآمد سازمان از یک بخش بندی خاص از بازار از جمله این دسته از تحقیقات هستند.
تحقیقات بازار
هدف از تحقیقات بازار، ارائه تصویری دقیق و شفاف از محیط بیرونی کسب و کار است. بازار یا صنعت مورد نظر برای تحقیقات بازار ممکن است بازار اصلی یک سازمان باشد و یا سازمان هنوز به آن وارد نشده است.
از همین رو، تحقیقات بازار معمولا با اهداف زیر صورت می پذیرد:
شناسایی ویژگی های یک صنعت یا بازار خاص
شناسایی بخش بندی های موجود در آن بازار
شناسایی گرایش های مصرف کنندگان در هریک از بخش بندی های آن بازار
شناسایی و ارزیابی نیروهای رقابتی در آن بازار (نیروهای رقابتی پورتر)
تاثیرات شرایط سیاسی، اقتصادی، گرایش های اجتماعی و تکنولوژی بر یک صنعت یا یک بازار (تحلیل هایی مانند تحلیل PEST)
فرصت های موجود در یک صنعت یا بازار و راهکارها بهره برداری از این فرصت ها
تهدیدات محتمل در یک صنعت یا بازار و راهکارهای دوری جستن از آنها
تعامل نقاط قوت و ضعف یک سازمان در مواجهه با این فرصت ها و تهدیدات
ارزیابی و تحلیل رقبای کلیدی در یک صنعت یا بازار مشخص
چشم انداز و روند یک بازار در یک دوره زمان مشخص (برای مثال از ۵ سال گذشته تا کنون و از زمان حال تا ۵ سال آینده)
برگ های ورود به بازار (الزاماتی که یک سازمان برای ورود به یک بازار یا صنعت می بایست آنها را رعایت کرده و یا توانایی هایی که باید یک سازمان برای ورود به آن بازار و صنعت کسب نماید)
برگ های برنده در بازار (ویژگی ها و توانمندیهایی که یک سازمان با دستیابی به آنها امکان رقابت و سودآوری در آن صنعت یا بازار را به دست می آورد)
سرمایه گزاری های لازم برای ورود به کسب و کار، صنعت یا بازار
قوانین و مقررات حاکم بر بازار
میزان رضایتمندی فعالان در بازار از آن صنعت یا بازار خاص
این دسته از داده ها و داده های دیگر، یک سازمان را در اتخاذ تصمیمات درست یاری می نماید.
برای مثال یک سازمان در نظر دارد تا محصولات جدیدی را برای بازارهای جدیدی طراحی و تولید نماید. این سازمان قبل از نیاز به تحقیقات مارکتینگ، ابتدا می بایست تحقیقات کاملی را در قالب تحقیقات بازار برای ارزیابی و سنجش آن بازار(ها) برنامه ریزی و اجرا نماید.
تحقیقات بازار در مقایسه با تحقیقات مارکتینگ مقرون به صرفه تر و سریعتر اجرا می شوند و از همین رو، سازمان های هوشمند، قبل از هرگونه سرمایه گزاری در یک صنعت، کسب و کار یا بازار جدید، پیش از هر اقدامی به تحقیق بازار روی می آروند.
منابع تحقیقات بازار:
– تحقیقات کتابخانه ای
– وب سایت های اینترنتی
– داده ها و گزارش های رسمی منتشر شده از سوی مراجع ذیصلاح و معتبر
– تحقیقات عمومی در حوزه های مرتبط با مسئله تحقیقات بازار مانند تحقیقات جامعه شناسی
– تحقیقات میدانی از رقبا
– مشاهدات عینی
– مصاحبه با کارشناسان و خبرگان
– استفاده از منابع مطالعاتی مشابه
تحقیقات مارکتینگ (بازاریابی):
به تحقیقات مارکتینگ، تحقیقات شناخت مصرف کننده نیز گفته می شود. این دسته از تحقیقات اولیه بار توسط آرتور نیلسون در سال ۱۹۲۳ مطرح گردید.
تحقیقات بازاریابی نوعی مطالعه سیستماتیک و هدفمند یم مسئله در ارتباط با بازاریابی کالاها و خدمات یک شرکت می باشد.
هریک از حوزه های مورد بررسی در تحقیقات مارکتینگ در واقع ابزارهایی هستند که یک سازمان می بایست در تعامل با محیط کسب و کار با آنها سروکار دارد.
محیط کسب و کار یک سازمان در برگیرنده بازارهای هدف، مشتریان موجود در آن بازارها و رقبای فعال در آن هستند.
تحقیقات بازاریابی در صدد است تا به سئوالات کلیدی یک سازمان پاسخ دهد. سئوالاتی مانند اینکه:
نیازهای مشتریان چیست و این نیازها چگونه در حال تغییر هستند؟
سازمان پگونه باید به این نیازها پاسخ بدهد؟
نظر و طرز فکر مشتریان نسبت به محصولات و خدمات فعلی چیست؟
مشتریان به چه محصولات و خدماتی نیاز دارند؟
رقبا چه کارهایی را برای جلب نظر مشتریان در این محیط انجام می دهند؟
آیا اقدامات رقبا بطور استراتژیک بر بازار شرکت تاثیر می گذارد؟
شرکت باید در قبال رقبای خود چه اقداماتی را انجام دهد؟
معیارها و فاکتورهای خرد و کلان محیط کسب و کار چگونه بر سازمان تاثیر می گذارند؟
سازمان باید چه واکنشی را به این محیط از خود نشان دهد؟